تخفیف ویژه کتاب به مناسبت ماه مبارک رمضان 1400
🛍 🎉 #کتاب بخوانیم
سی درصد تخفیف ویژه به مناسبت ماه رمضان 1400
☎️ شماره تلفن جهت تهیه کتاب :
☎️ 09392215380
🆔 @zendegi110
🆔 @Nourgustar
كارگاه هاى آموزشى نورگستر

چرا پيامبر همسران متعددي برگزيده است؟
به راستي آيا آن گونه که برخي از مستشرقين تبليغ ميکنند، آن حضرت مردي زنباره بوده است؟ اگر چنين نيست، راز و رمز تعدد ازدواجهاي آن حضرت چيست؟
ازدواج نه تنها به طور طبيعي ارضاي غرايز جنسي را در پي دارد و شکوفايي بسياري از استعدادهاي آدمي در پرتو آن صورت ميپذيرد. برابر آيات قرآني، جهان ماده بر اساس نظام زوجيت و مشارکت و پيوند مذکر و مؤنثشکل گرفته[1] و حيات انسان و تداوم نسل او نيز در پرتو ازدواج ميسر شده است.[2] .
بدينسان ازدواج برترين گزينه طبيعي براي دستيابي به رشد و تکامل صحيح انساني است.
تاريخ زندگي بشر در امر پيوند مرد و زن، چگونگي آن، شاهد فراز و نشيبهاي شگرفي بوده است; از ديرباز واقعيتهاي طبيعي همچون بلوغ ديرتر مردان و افزايش تعداد زنان مهياي ازدواج و پايان يافتن زودتر سن باروري در زنان و ضرورتهاي اجتماعي همچون کشته شدن مردان جوان در حوادث مختلفي همانند جنگ و نظاير آن و بر جاي ماندن زنان بيوه، چند همسري را در عرصه تاريخ زندگي آدميان رقم زده است; ولي ديدگاههاي مکاتب و فلسفههاي مختلف در زوال، فزوني، گسترش، کاهش يا محدود ساختن چند همسري تاثير بسيار داشته است.
اسلام به عنوان واپسين دين الاهي در زماني طلوع کرد که تعدد زوجات، به صورت نامحدود و به شکل غير منضبط، در ميان اعراب رواج داشت. قرآن کريم به دليل ضرورتهاي طبيعي و اجتماعي اصل چند همسري را به کلي مردود ندانست ولي از يک سو با محدود ساختن آن از نظر تعداد به چهار همسر، گام مهمي در اصلاح و ساماندهي وضعيت نامطلوب متداول آن دوران برداشت; و از سوي ديگر با مشروط ساختن تعدد زوجات به رعايت عدالتبه صراحت اعلام کرد: اگر بيم داريد که به عدالت رفتار نکنيد، تنها يک تن را به همسري برگزينيد.[3] .
اکنون اين پرسش مطرح ميگردد که چرا پيامبر از اين محدوديت مستثنا شده، همسران زيادتري برگزيد؟ به راستي آيا علاقه جنسي موجب تعدد ازدواج آن حضرت شده استيا حقيقت چيز ديگري است؟
نخست تعداد همسران، تاريخ و چگونگي ازدواج آنان با پيامبر را به صورت مختصر مورد بررسي قرار ميدهيم:
پيامبر در طول زندگي خويش با يازده تن ازدواج کرده است:
علل تعدد زوجات پيامبر
با اندکي دقتبه خوبي ميتوان دريافت که راز و رمز اين پيوندها، تمايلات جنسي نبوده است; زيرا:
. بيشترين عمر پيامبر (بيش از دو سوم آن) آن هم بخش نخستين، از آغاز جواني تا دوران ميان سالي پيامبر، از 25 تا 50 سالگي فقط با يک همسر يعني حضرت خديجه سپري شده است. از 50 تا 51 سالگي بدون همسر زيسته است و از 51 تا 53 سالگي فقط با سوده که زني سالخورده بود زندگي نموده است.
. تعدد همسران پيامبر در فاصله سال اول تا هفتم هجري، يعني از 54 تا 61 سالگي آن حضرت صورت پذيرفته است.
. نگاهي کوتاه به تاريخ و ترتيب آنها روشن ميسازد که اصولا اين ازدواجها بر اساس مصالح و به دليل ايفاي مسؤوليتهاي همه جانبه نبوت صورت گرفته است; زيرا اگر جز اين بود، چگونه پس از ازدواج با عايشه که تنها همسر باکره وي بود و از جمال و زيبايي نيز بهره وافي داشت، با زن سالخوردهاي چون زينب بنتخزيمه ازدواج ميکند که تنها سه ماه بعد از ازدواج از جهان ختبرميبندد يا پس از آن ام سلمه را به همسري برميگزيند که خود او در پاسخ خواستگاري پيامبر، بزرگي سن، داشتن چهار فرزند يتيم و... را موجب عدم شايستگي خود براي همسري دانسته، عذر خواهي ميکند; اما پيامبر اين امور را مانع نميداند و او را به همسري برگزيده، همانند عايشه نزد او اقامت ميگزيند.
. سخنان پيامبر در ارزشيابي همسران، روش مناسبي براي يافتن ديدگاه پيامبر در اين ازدواجها است; عايشه خود ميگويد: پيامبر به گونهاي به خديجه عشق ميورزيد و دوستان وي را چنان محترم ميداشت که موجب شگفتي ميشد[1] و گاه گوسفندي ذبح نموده، گوشت آن را بين دوستان خديجه تقسيم ميکرد. بدين روي، در برابر هيچ زني همانند خديجه حسادت نميورزيدم; زيرا پيامبر هماره ياد او را گرامي ميداشت. يک روز به پيامبر گفتم: خداوند در عوض آن پيرهزن گندمگون غير باکره، بهتر از او را نصيب تو ساخته است! پيامبر به سختي برآشفت و در پاسخ فرمود: قسم به خدا! هرگز بهتر از خديجه نصيبم نشده است; زيرا او به هنگام کفر مردمان به من ايمان آورد و آن گاه که همگان مرا تکذيب کردند، مرا تصديق کرد و آن گاه که همگان محرومم کردند، به ياريام برخاست. خداوند از او فرزنداني به من عطا فرمود که از زنان ديگر نصيبم نساخته است.[2] .
همان طور که ملاحظه ميکنيد، پيامبر ملاکهاي عايشه مبني بر جواني، زيبايي و بکارت را رد کرده، سبقتخديجه در ايمان، ايثار، ياري و افتخار مادري فرزندانش را به عنوان ملاکهاي برتري خديجه ارزشيابي ميکند.
. بر اساس آيه شريفه 52 سوره احزاب، نياز به اين گونه ازدواجهاي سياسي و مصلحتي در سال هفتم هجري به پايان رسيد و در سه سال پاياني عمر آن حضرت، جايگزيني همسران گذشته يا ازدواج جديد با هر زني، اگر چه مورد پسند پيامبر قرار ميگرفت، از سوي خداوند ممنوع گرديد.
. مرداني که به بهرهمندي از زنان ميانديشند، تلاش ميکنند با تهيه لباس و توسعه آسايش و هزينه کردن اموال، دل آنان را به دست آورند، اما بر اساس آيه شريفه 28 سوره احزاب، پيامبر در سال نهم هجري که گسترش اسلام، وضع اقتصادي مسلمانان را بهبود بخشيده بود، وقتي همسرانش از او لباس و وسايل بهتر طلب کردند، يک ماه از همه آنها کناره گرفت و پس از گذشتيک ماه، به دستور خداوند، آنها را مخير ساخت تا ميان آسايش و رفاه دنيا و زندگي با پيامبر، يکي را برگزينند. آنان که از درخواستهاي مادي خود پشيمان شده بودند، زندگي با پيامبر را برگزيدند.
. بدون شک در جامعه آن روز عربستان که به صورت قبيلهاي اداره ميشد و تنها پيوندهاي نسبي و سببي عامل حمايت قبايل از اشخاص ميگرديد، بسياري از ازدواجهاي پيامبر براي جلب حمايت اقوام و قبايل مختلف بوده است. در اين راستا توجه به اين نکته مهم است که حتي دو تن از همسران پيامبر نيز از يک قبيله نبودهاند!
به راستي آيا عقد کردن دختر نوجواني چون عايشه در سن 7 يا 17 سالگي که عروسي با وي ساليان بعد صورت پذيرفت، ميتواند علت غير سياسي داشته باشد؟
آيا ازدواج با حفصه، که به گفته اهل سنتبراي تکريم عمر که به شدت بر اثر بيوگي دخترش آزرده خاطر شده بود، جز در سايه جلب قلوب و محبت او و قوم و قبيلهاش صورت پذيرفته است؟
آيا ازدواج با صفيه و جويريه، دختر سر کرده يهوديان شکستخورده بني نضير و بنيمصطلق که از کنيزان بودند، جز براي التيام آثار رواني جنگ ميان يهوديان و مسلمانان بود؟ آيا اين پيوندها را که رويکرد مشتاقانه صدها تن از يهوديان به اسلام را رقم زد و مسلمانان را بر آن داشت که بستگان در بند جويريه را خويشاوندان رسول خدا دانسته، آزاد سازند، ميتوان به انگيزههاي پنداري و غيرواقعي ديگري نسبت داد؟
آيا ميتوان گفت ازدواج پيامبر با ام حبيبه دختر ابوسفيان که اصلا در مدينه حضور نداشت، بلکه در حبشه بود و به دليل ارتداد و مرگ همسرش دچار ضربه شديد روحي شده بود، جز براي تسکين آلام روحي او از يک سو و حفظ يک زن مؤمنه و مهاجره در برابر احتمال بازگشتبه خانواده مشرک خويش از سوي ديگر و برقراري پيوند سببي با سرکرده مشرکان مکه، براي کاستن دشمني آنان از سوي سوم، انگيزه ديگري داشته است؟
آيا پذيرش همسري ميمونه که خود را به پيامبر بخشيد، در شرايطي که پيامبر پس از صلح حديبيه، براي انجام مناسک حجبه مکه رفته بود و مکه در التهاب اين حضور قرار داشت و درخواست پيامبر براي برگزاري جشن و دادن وليمه ازدواج که با کمال تاسف توسط سران شرک پذيرفته نشد، نشانه روشني بر آن نيست که در اين ازدواج، جلب قلوب مکيان به اسلام و مسلمين مد نظر بوده است؟
آيا ميتوان پذيرفت ازدواج پيامبر با دختر عمه خودش زينب دختر جحش که قبل از آن همسر زيد غلام آزادشده پيامبر بود و در تلقي جامعه جاهلي آن دوران بسيار ناپسند و مخالف شان آن حضرت بود و حرف و سخناني را نيز عليه پيامبر برانگيخت، به دليل زيبايي او بوده است؟ آيا پبامبر قبلا دختر عمه خودش را نديده بود؟ مگر پبامبر خود، زيد را به خواستگاري او نفرستاده بود؟ مگر پذيرش همسري زيد از سوي زينب، به اشارت و فرمان آن حضرت نبود؟ آيا پبامبر نميتوانست قبل از آن پيوند و جدايي، خود به خواستگاري بشتابد؟ به راستي آيا ميتوان قبول کرد به جان خريدن آن همه نيش و کنايه جز براي انجام فرمان خداوند و در هم شکستن سنت غلط و جاافتاده عرب جاهلي صورت پذيرفت؟
. افزون بر موارد پيشين، مؤيد ديگر آن است که تعدد همسران، نه تنها موجب آسايش و رفاه پيامبر نبود; بلکه برابر آيات نخستين سوره تحريم، برخي از همسرانش، با گفتار و کردار خود، موجبات آزردگيخاطر و رنجش آن حضرت را فراهم ميساختند و پيامبر گر چه گاه از تصميم خود مبني بر طلاقشان، سخن به ميان ميآورد ولي به مقتضاي دلايل و مصالح پيشگفته، صبوري پيشه ساخته، از آنها جدايي برنگزيد.
ا1- مستدرك حاكم ص 16 ج 1
2 صحيح بخاري ج4 ص 230
1 ذاريات 49 حج5
2روم 21و اعراف 189
3نسا 3
برچسب ها مقاله دکترعلی محمدی
نظرات ارسال شده